خاطرات یک سمپادی
گرگه در خونه ی بزبز قندی رو میزنه شنگول میگه : کیه ؟ گرگه میگه : آقا گرگه هستم. شنگول و منگول و حبه ی انگور تحت صداقتش قرار میگیرن در و باز میکنن ...
نظرات شما عزیزان:
tags:

خاطرات یک سمپادی
گرگه در خونه ی بزبز قندی رو میزنه شنگول میگه : کیه ؟ گرگه میگه : آقا گرگه هستم. شنگول و منگول و حبه ی انگور تحت صداقتش قرار میگیرن در و باز میکنن ...
نظرات شما عزیزان: