خاطرات یک سمپادی
شک ندارم که دیگه 21 دسامبر پایان دنیاست . . . . . . . . . منم مثل خیلی از شما قبول نداشتم... اما امروز یه صحنه ای دیدم باور نکردنی... دختره راحت پارک دوبل کرد!!!! بندگان خدا برید توبه کنید نشونه از این بالاتر میخواید!
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. طفلکی بنده غمگین اَدم!.. در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ... زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!! نازنینم اَدم .... نبری از یادم ...
مامانم اومده کنارم میگه این همه مطلب میذاری تو اين كوفتي آخر چی بهت میدن؟ منم اشک تو چشمام جم شد گفتم نظــــــــــر ینی یه همچین آدم احساساتیم من :)))))
وجدانن باید در این بطری های رانی گشادتر میساختن؛ آدم بتونه تهش رو نون بکشه بخوره...:|
مهـــم نیست که مردم یه اسفندی رو چجوری میبینن.... مهــم اینه که خود اسفندی خودشو چجوری میبینه
دنبال فلش مموری میگشتم پیداش نمیکردم. رفتم آب خوردم برگشتم دیدم کنارl کامپیوترمه الان یه ربعه هی میگم «پورشه» بعد میرم از اتاق بیرون و آب میخورم بر میگردم ولی پورشه کنار کامپیوترم نمیاد :|
✘мɛиʋ✘
✘ᗩuтнσяƨ✘
✘Ɖayℓi✘
✘ᗩяcнιʌɛƨ✘
✘ƒяιɛиƉƨ✘
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دخمل سمپادی و آدرس intelligent.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
✘Ɖɛƨιɢиɛr✘
Shik Them
صفحه قبل 1 ... 63 64 65 66 67 ... 82 صفحه بعد